مبانی نظری ابراز وجود(فصل دوم پایان نامه)

پیش نمایش راهنما
  • نسخه
  • تاریخ نشر آوریل 18, 2018

توضیحات

فهرست مطالب
ابراز وجود
اهمیت ابراز وجود
انواع ابراز وجود
ابراز وجود بنیادی
ابراز وجود همدلانه
ابراز وجود افزایشی
ابراز وجود از طریق رویارویی
ابراز وجود «منی»
ابراز وجود مستقیم و غیر مستقیم
علل ناتوانی در ابراز وجود
مبانی نظری ابراز وجود
نظریه ایوان پاولف
نظریه جوزف ولپی
نظریه آلبرتی و ایمونز
نظریه آندروسالتر
نظریه آرنولد لازاروس
نظریه شرینگتون

ابرازوجودرفتاری است که فرد را قادر می‌سازد ضمن حفظ حرمت خود و دیگران، احتمال بدست آوردن نتایج مطلوب را افزایش می‌دهد ابرازوجود با جسارت در اصطلاح مترادف است (ریس و گراهام، ۱۹۹۱؛ ترجمه شهنی ییلاق و رضایی، ۱۳۸۰). به اعتقاد آلبرتی و آمونز ابرازوجودعبارت است از رفتاری که شخص را قادر می‌سازد به نفع خودش عمل کند، بدون هر گونه اضطرابی روی پاهای خودش بیاستد، احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز کند و با توجه نمودن به حقوق دیگران حق خود را بگیرد (آلبرتی و آمونز[۱]، ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۹).

به عقیده ریس و گراهام ابرازوجودکردن یعنی توانایی بیان خویشتن به‌طور روشن، مستقیم و شایسته، ارج نهادن به احساس و فکر خود عزت و حرمت برای خویشتن قائل شدن و شناخت نقاط قوت و محدودیت‌های خویشتن است به بیان دیگر شامل شناخت قدر خوشتن است (ریس و گراهام، ۱۹۹۱؛ ترجمه شهنی ییلاق و رضایی، ۱۳۸۰).

به عقیده‌ی لنج و جاکوبوسکی[۲] (۱۹۷۶) مهارت ابرازوجودشامل گرفتن حق خود و ابراز افکار و احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه است به گونه‌ای که حقوق دیگران را زیر پا نگذاریم (نیسی و شهنی ییلاق، ۱۳۸۰).

اساساً ابرازوجود به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است ابرازوجود بر این عقیده استوار است که عقاید، باورها، افکار و احساسات ما و دیگران به یک اندازه اهمیت دارند و این در مورد افراد دیگر نیز صادق است. این به معنی آگاه بودن از نیازها و خواست‌های خود است بر خلاف اعتقاد غلطی که در این مورد وجود دارد ابرازوجود به معنی بدست آوردن خواستهای فردی به هر قیمتی نیست، نکته مهم صداقت است بی آنکه در خصوص افکار و احساسات خویش با خود رو راست باشید، دست درازی به ابرازوجود بسیار دشوار است غالباً وقتی با افراد دیگر صحبت می‌کنیم آنچه را که می‌خواهیم بگوییم تغییر می‌دهیم به گونه‌ای که شاید تأثیر خاصی را منتقل کنیم تا دیگران ناراحت نشوند، یا بدین منظور عمل می‌کنیم که آن‌ها را به انجام آنچه می‌خواهیم ترغیب کنیم؛ بنابراین این ارتباط بی پرده نیست اساساً برقراری ارتباط توأم با جسارت (ابرازوجود) به معنی حقیقت گویی است. بسیاری از مردم نیز رفتارهای مبتنی بر ابرازوجود را با رفتارهای پرخاشگرانه یکسان می‌پندارند در حالی که پرخاشگری را باید از جرأت ورزی متمایز دانست. جرأت ورزی دفاع از حقوق یا متعلقات و یا امیال و آرزوهاست حال آنکه پرخاشگری رفتاری است که به دیگران آسیب برساند. جوزف و لپه[۳] (۱۹۸۵) اولین کسی بود که اصطلاح ابرازوجود را به کار برد وی دریافت که فرد نمی‌تواند دو حالت هیجانی متناقض را در یک زمان تجربه کند، به همین دلیل نمی‌توان همزمان آرمیده و مضطرب باشد ولپه نشان داد که در شرایط اضطراب آور با جرأت رفتار کردن باعث بازداری اضطراب می‌شود؛ به عبارت دیگر با جرأت رفتار کردن بهتر از مبارزه با اضطراب است. در چنین شرایطی است که فرد در می یابدبهتر است چیزی باشیم تا سعی کنیم چیزی نباشیم، اگرچه نگرانی و اضطراب یک هیجان منفی و بازدارنده‌ی رفتارهای مبتنی بر ابرازوجود است با این حال بکارگیری تسلط و مهارت افرادی که در موقعیت‌های مستلزم ابرازوجود دارای اضطراب و نگرانی هستند تا بدان وسیله احساس کارآمدی شخصی آن‌ها افزایش یابد احتمالاً مؤثرتر و و کارآمدتر از تکنیک‌های مدیریت اضطراب است (محامد، ۱۳۹۷).

منشاء تاریخی آموزش ابرازوجود، در روانشناسی رفتارگرایانه‌ی پاولف[۴]، ساتر[۵] و ولپه ریشه دارد. بعدها افرادی چون لازاروس[۶]، آلبرتی و آمونز، آن را توسعه دادند این تحولات شامل مشاهده‌ی جداسازی، تحلیل و طبقه‌بندی رفتارهای مبتنی بر ابرازوجود است. پس از آن فنون مؤثر آموزش این رفتارها تکامل یافت. بدیهی است که رفتار مبتنی بر ابرازوجود را کسی ابداع نکرده، بلکه این رفتار قبل از پیدایش این اصطلاح نیز همواره وجود داشته است. به نظر بسیاری از محققان، تأیید خویشتن یک حالت روانی است که نشان می‌دهد فرد از سلامت روانی، اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس کافی برخوردار است؛ اما ممکن است تأیید خویشتن از جانب دیگران، غرور، خودخواهی یا تکبر قلمداد شود. واقعیت این است که تأیید خویشتن می‌تواند نوعی رفتار منطقی حق طلبانه و فارغ از تملق و رودربایستی باشد. تأیید خویشتن موجب می‌شود که فرد از تلقین پذیری و حالت انفعالی داشتن فاصله بگیرد، خواسته‌ها، نیازها و احساسات منطقی خود را با صراحت بر زبان بیاورد، راحت تر و بهتر خود را کنترل و از حقوق خود دفاع کند و سرانجام همه این امور منجر به موفقیت وی در اموری از قبیل انتخاب همسر، انتخاب شغل و … شود (ریس و گراهام، ۱۹۹۱؛ ترجمه شهنی ییلاق و رضایی، ۱۳۸۰).

Visits: 215

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *