مبانی نظری بهزیستی روانشناختی(فصل دوم پایان نامه)

پیش نمایش راهنما
  • نسخه
  • تاریخ نشر جولای 23, 2019

توضیحات

گروه آموزشی مشاور پروژه

ارائه دهنده پرسشنامه و آزمون و ارائه خدمات در زمینه تحلیل داده های آماری با ,SPSS  LISREL  و AMOS

نگارش پایان نامه و پروپوزال در رشته های روانشناسی، مشاوره، علوم تربیتی و علوم اجتماعی

شماره تماس: ۰۹۳۷۰۳۳۴۸۸۵-۰۹۱۹۳۶۶۹۸۴۹

فهرست منابع

بهزیستی روانشناختی

مدل سلامت روانی کامل کیز

اهمیت بهزیستی روانشناختی

ابعاد بهزیستی روانشناختی

اجزاء تشکیل‌دهنده بهزیستی روانشناختی

عوامل مؤثر بر بهزیستی روانشناختی

شخصیت و بهزیستی روانشناختی

فرهنگ و بهزیستی روانشناختی

ثروت و متغیرهای مربوط آن

نحوه اجتماعی شدن

سوگیری‌های به نفع خود

سلامت روانشناختی و جنسیت

روان‌شناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمرکزیافته است تا بر هیجانات مثبت نظیر شادی و بهزیستی. هدف مطالعه روان‌شناختی بیشتر آن بوده است که بیماری‌های روانی را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آن‌ها هدف اصلی بوده است. به‌عبارتی‌دیگر، تعریف سلامت مترادف با فقدان بیماری‌های روانی و علائم بیمارگونه تلقی شده است، درحالی‌که از دهه ۱۹۸۰ به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است. متون مرتبط با روان‌شناسی سلامت، تنها به جنبه‌های منفی و رفع آثار منفی در افراد محدود نمی‌شود، همان‌طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به‌سلامت از جنبه مثبت تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط مطلوبی برخوردار باشد (کیس، ۲۰۱۷).

احساس ذهنی بهزیستی[۱] به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمده‌ای که بر شکل‌گیری شخصیت آدمی و در یک‌کلام مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. احساس ذهنی بهزیستی و رضایتمندی از زندگی بزرگ‌ترین آرزو مهم‌ترین هدف زندگی بشر است که بیش از هر عامل دیگری بهداشت روانی افراد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. احساس ذهنی بهزیستی، حوزه‌ای‌ای از روان‌شناسی مثبت نگر است که تلاش می‌کند ارزیابی‌های شناختی (قضاوت کلی در مورد رضایت زندگی و عاطفی تجربه هیجانات خوشایند و ناخوشایند) مردم از زندگی‌شان را موردبررسی قرار دهد. احساس بهزیستی و رضایت از زندگی، از مؤلفه‌های نگرش افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می‌کنند. تجربه شادکامی و رضایت از زندگی هدف برتر زندگی به شمار می‌رود و احساس غم و ناخرسندی اغلب مانعی در راه انجام وظایف شمرده می‌شود (ریف، ۱۹۸۹). درواقع در طول چند سال گذشته، نگاه‌ها درزمینه مطالعات بهزیستی از رویکردهای علمی به سمت دو جهت‌گیری فلسفی برگشت کرده است. اولین رویکرد لذت‌گرایی نامیده می‌شود (نگوان[۲]، ۲۰۱۰) که بهزیستی را وجود عاطفه مثبت و نبود عاطفه منفی تعریف می‌کند. رویکرد دیگر، بر این مساله تأکید می‌کند که بهزیستی در به حداکثر رساندن تجارب مثبت و به حداقل رساندن وقایع منفی نیست، بلکه اشاره به زندگی کامل و یا امکان ظهور و بروز استعدادهای انسان و بالاترین حد کمال و سعادت است (دسی و ریان[۳]، ۲۰۰۸). رویکرد دوم در یک معنی و مفهوم گسترده‌تر به‌عنوان سعادت کامل بشر شناخته می‌شود. طبق نظر داینر و همکاران (۱۹۹۹)، احساس ذهنی بهزیستی، یکی از پیش‌بینی کننده‌های سلامت روان است که هر دو مؤلفه، یعنی تأثیرگذاری عاطفی و شناختی را داراست. ریف (۱۹۸۹)، یکی از مؤلفان و نویسندگانی است که با طرح اصطلاح بهزیستی روانشناختی سعی کرده است مبانی فلسفی و نظری آن را مشخص و پایه مطالعات خود قرار دهد. او بهزیستی روانشناختی را به‌عنوان رشد استعدادهای واقعی تعریف می‌کند (وازکویز، هرواس و گومز، ۲۰۰۹، به نقل از دستجردی، ۱۳۹۰). طرح ریف دربردارنده یک الگوی چندوجهی از بهزیستی روانشناختی است که شش بعد متفاوت بهزیستی بهینه را در یک سطح روانشناختی بازنمائی می‌کند. هر بعدی دربردارنده چالش‌های متفاوتی است که مردم در تلاششان برای کارکرد مثبت با آن روبرو می‌شوند (ریف و سینگر[۴]، ۲۰۰۸).

 

بهزیستی روان‌شناختی برای سنجش میزان کیفیت زندگی افراد و جوامع است. فلاسفه از حدود یک هزار سال قبل در خصوص زندگی خوب و کیفیت زندگی بحث کرده و نهایتاً همه آن‌ها زندگی خوب را معادل شادمانی دانسته‌اند. علاوه بر آن‌همه محققان معتقد بودند که بهزیستی روانشناختی بالا برای یک زندگی خوب و یک جامعه ‌ایده آل ضروری است، اما کافی نیست. درواقع ممکن است در جامعه‌ای میزان سلامت روان‌شناختی بالا باشد اما بازهم برخی از مؤلفه‌های دیگر مانند عدالت (که افراد دیگر آن را برای داشتن کیفیت بالا در زندگی مؤثر می‌دانند) وجود نداشته باشد (داینر، اویشی و لوکاس[۱]، ۲۰۱۳).

لوکاس، داینر و ساه[۲] (۱۹۹۶) بیان کرده‌اند که بهزیستی روانشناختی در کنار عوامل اقتصادی و اجتماعی سه عامل اصلی هستند که باعث افزایش کیفیت زندگی در جوامع می‌شود.

روان شناسان انسان‌گرا، نیز به بهزیستی علاقه نشان داده و به تحقیق در این زمینه پرداختند. آن‌ها عوامل زیادی مانند خلق، سازگاری نسبت به شرایط و موقعیت و تلاش برای رسیدن به اهداف را در میزان بهزیستی روانشناختی مؤثر دانسته‌اند. در حقیقت احساس ذهنی بهزیستی روانشناختی نوعی ارزیابی شناختی فرد از کیفیت زندگی خود است که از چند جهت اهمیت دارد:

  • تأمین سلامت روانی، جسمانی و افزایش طول عمر
  • اثبات ارزش شادکامی برای انسان
  • اندازه‌گیری شاخص کیفیت زندگی در کنار شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی (داینر و همکاران، ۲۰۱۳)

 

Visits: 172

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *