خلاصه آیتم

میزان تمایزیافتگی بیانگر آن است که یک فرد تا چه اندازه می تواند بین فرآیندهای عقلانی و هیجانی که تجربه می کند تمایز قائل شود، به عبارت دیگر فرد تا چه حد قادر است از بروز رفتارهایی که به طور خودکار از هیجان ناشی می شود اجتناب کند. میزان جدایی هیجان فرد از والدین در این فرآیند نقش کلیدی دارد، زیرا افراد را ملزم می کند تا یک خود متمایز داشته باشند بدون اینکه برش عاطفی با اعضای خانواده خود را تجربه کنند. افراد با یک «خود» کم تمایز یافته به شدت به پذیرش و تأیید دیگران محتاجند که باعث می شود خیلی سریع چیزی را که می گویند یا فکر می کنند مطابق آن ها تعدیل کرده و برای خشنودی دیگران تلاش نمایند یا اینکه به صورت آمرانه اظهار نمایند که دیگران چه باید انجام دهند و برای همراه کردن آن ها فشار دارد نمایند. آدم های قلدر مانند افراد متلون و بی ثبات به تأیید و پذیرش دیگران محتاجند اما آنها به دیگران فشار می آورند تا با آن ها موافق باشد بجای اینکه با آن ها موافق باشند، بجای اینکه با دیگران موافق و همراه باشند(خورشید زاد، ۱۳۹۶).
عدم توافق و همراهی یک آدم زورگو را می رساند، یک یاغی افراطی نیز یک شخص کم تمایز است، اما او وانمود می کند که یک خود می باشد و این کار را با مقابله با موقعیت های دیگران انجام می دهد (بوئن، ۱۹۷۸).
یک شخص با «خود» تمایز یافته مناسب وابستگی خود را به دیگران تشخیص می دهد اما او می تواند در به حد کافی در مواجهه با نزاع، انتقاد و عدم پذیرش آرام و خونسرد باشد و تفکری را که ریشه در یک ارزیابی دقیق از واقعیات دارد را از تفکر احساسی تمیز دهد، اصول و قواعدی که از روی فکر به دست آمده اند کمک به هدایت و اراده ی تصمیم گیری در مورد موضوعات مهم خانوادگی و اجتماعی می نمایند و او را دستخوش احساسات لحظه ای می کند چیزی که او می گوید و تصمیمی که می گیرد با چیزی که انجام می دهد مطابقت دارد. او می تواند به صورت غیرخودخواهانه عمل نماید اما عمل او در جهت بهترین منافع گروه یک انتخاب فکورانه است نه یک واکنش به فشارهای ارتباطی با اطمینان در تفکرش او می تواند دیدگاه دیگری را بدون پذیرش یا رد دیدگاه دیگر بدون ۲ قطبی ساختن تفاوت ها مورد حمایت قرار دهد. او خودش را بدون اینکه تحمیلی به او شود تعریف می نماید و طوری با فشار تعادل ایجاد می کند که در موقعیت فرد سست و بی اراده قرار نگیرد (بوئن، ۱۹۷۸).
بوئن پی برد افرادی که تمایزیافتگی کمتری دارند، مستعد بیماری روانی و یا بیماری های جسمانی هستند و آن هایی که سطوح بالایی از تمایزیافتگی دارند به صورت کارآتر و مؤثرتری در محیط جامعه، و در خانواده فعالیت می کنند او همچنین پی برد که سطح یک شخص از تمایزیافتگی تا حد زیادی انتخاب های اصلی او را در زندگی تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان مثال افراد غالباً با افرادی از همان سطح از تمایزیافتگی خود ازدواج می کنند و بعد از ترک خانواده اصلی، سطح تمایزیافتگی شخص به مقدار کمی تغییر می کند (اسچیف ، ۲۰۰۴).