خلاصه آیتم

تعریف مفهوم شخصیت امر دشوار است، و حتی بهترین تعاریفی هم که ارائه شده کاملاً انتزاعی هستند. مفهوم شخصیت در روان¬شناسی یک مفهوم رایج و معمول در عین حال فوق¬العاده غامض و پیچیده است. تمام تعاریف شخصیت سعی دارند نارسائی مفهوم آن را جبران کنند، اما وجود بیش از پنجاه تعریف متفاوت برای شخصیت حاکی از پیچیدگی آن است (گروسی فرشی و قاضی طباطبایی، ۱۳۸۰). شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنر پیشه¬ها در نمایش به صورت خود می¬زدند. بنابراین، بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه¬گیری شود، که شخصیت به ویژگی¬های بیرونی و قابل مشاهده اشاره دارد. پس شخصیت ما در قالب تأثیری که بر دیگران می¬گذاریم، تعریف می¬شود. اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می¬بریم تمام منظور ما همین است؟ آیا ما فقط درباره آنچه می¬توانیم ببینیم حرف می¬زنیم؟ البته منظور ما چیزی بیشتر از این است یعنی مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی¬های فرد است. کلیت یا مجموعه¬ای از ویژگی¬های مختلف که از ویژگی¬های جسمی سطحی فراتر می¬رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی¬های ذهنی، اجتماعی و هیجانی را نیز در بر می¬گیرد. ویژگی¬هایی که ممکن است نتوانیم بطور مستقیم ببینیم و شخص امکان دارد آن¬ها را مخفی نگه دارد. این امکان نیز وجود دارد که هنگام استفاده از واژه شخصیت منظورمان ویژگی¬های پایدار باشد (کارسون ، ۱۹۸۹، به نقل از کاظمی، ۱۳۹۰). تعریف ما از شخصیت ممکن است عقیده بی¬نظیر بودن انسان را نیز شامل باشد. ما شباهت¬هایی را در بین مردم می¬بینیم، با این حال احساس می¬کنیم که هر یک از ما ویژگی¬های خاصی داریم که ما را از دیگران متمایز می¬سازد. بنابراین، می¬توانیم بگوییم که شخصیت مجموعه¬ای از ویژگی¬های پایدار و بی-نظیر است که ممکن است در پاسخ به موقعیت¬های مختلف تغییرکند (شولتز و شولتز، ، ترجمه¬ی سید محمدی، ۱۳۹۱). حتی این تعریف تعریفی نیست که همه روان¬شناسان با آن موافق باشند. برای رسیدن به دقت بیشتر، باید ببینیم هریک از نظریه¬پردازان شخصیت چه منظوری از این اصطلاح دارند، نظریه¬های شخصیت اگرچه یکی از جالب¬ترین مباحث روانشناسی هستند، اما در کل نمی¬توانند از چند رویکرد اصلی فراتر روند. در ادامه به هر کدام از این رویکردها نگاهی اجمالی می¬اندازیم.