خلاصه آیتم

اگر در خانواده نظری مساعد نسبت به مسائل فرهنگی، رشد و بالندگی فکری وجود نداشته باشد، ارزش‌های تحصیلی کم‌رنگ شده و مشکلات کودکان در امر تحصیل جدی گرفته نمی‌شود. معیارهای افراد خانواده در ارزیابی آن‌ها می‌تواند در تحصیل فرزندان مؤثر باشد؛ اگر همه افتخارات خانواده به میزان ثروت آن‌ها بستگی داشته باشد کسب علم ارزش چندانی نخواهد داشت، زیرا کسب علم وسیله‌ای برای کسب ثروت به‌حساب می‌آید درحالی‌که از راه‌های دیگر، بهتر و زودتر می‌توان به ثروت دست‌یافت. درنتیجه ادامه تحصیل در نظر دانش‌آموزان بی‌معنی می‌شود و در میزان شکست تحصیلی آن‌ها تأثیر خواهد گذاشت (کاکیا، ۱۳۷۹). مطالعات اخیر با رد ناسازگاری کودکان به‌عنوان ذاتی، آن را واکنش آگاهانه کودک در مقابل بزرگسال و محیط و نتیجه طبیعی شرایط خانوادگی ناامن و ناسالم، ساختارهای آموزش‌وپرورش و برنامه‌های تحصیلی نامتناسب با نیازهای فردی دانش‌آموزان و به‌خصوص عدم توانایی معلمان در پذیرش و جذب دانش‌آموزان در ایجاد روابطی سازنده و مثبت با آنان تلقی می‌نماید (اسکات، ۲۰۰۵؛ به نقل از دری ایرندگان، ۱۳۹۵). بخشی از دلایل ناسازگاری آموزشی به علل روانی مربوط است و وضعیت عاطفی می‌تواند بر مکانیزم بدنی یا روانی اثر گذاشته و باعث اختلال در سطح عقلی و استدلال شده و مانع یادگیری شود (ماهر، ۱۳۸۲).